سلام دوستان من…

این روزها دقت کردهاید درختها با چه ذوق و شوقی جوانه زدهاند، امروز صبح، نیم ساعت در کوچکی و زیبایی این جوانهها غرق شده بودم!
میدانید… جوانهها هم عالمی دارند!
باورکردنی نیست… چه دید مثبتی به زندگی و سال جدید دارند، چقدر پرحرارت و پرامید رشد میکنند، انگار نه انگار که مشکلاتی هم هست، که باغبانی هست که ممکن است آنها را حتی به “خیر” از شاخه جدا کند!!
به نظرتون زیباتر از این هم هست؟!! زیباتر از یک شروع تازه؟! زیباتر از جوانه “بودن”؟! پرامید بودن؟!
کاش امسال من هم مانند این جوانهها بودم! کوچک، زیبا و پرامید به سال جدید… کسی چه میداند! شاید چند هفته بعد آنقدر رشد کنم که سایهای برای آسایش دیگران باشم… شاید کودکی زیبا زیر سایهی من با توپ سرگرم بازی شود!!
دوست دارم جوانه باشم!
درست مانند همین جوانههایی که با کوچکی و سادگیشان، زندگی و زیبایی را فریاد میزنند…
راستی… گوش دادهاید به آواز زیبای پرندهها این روزها… که چقدر زیبا نوید بهار را میدهند.
دقت کردهاید به زیبایی و درخشندگی ابرها… به نسیمهای خنک و دلچست، زیر نور آفتاب…
اصلا حواستان هست که در لابهلای شاخههای درختی، گنجشکها مشغول رقص و پایکوبیاند!…
گنجشکها هم نوروزی دارند برای خودشان!!!
این لحظهها را خیلی دوست دارم… لحظههایی که پر از نشاط و تازگیاند… لحظههایی که در آن، “همه” شادیهایشان را با هم قسمت میکنند.